موعظه جاوید

خوش آمدید

کد مذهبی وبلاگ

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شرح زندگي حضرت آيت الله آقا سيد علي قاضي (رحمة الله عليه)

03 شهریور 1393 توسط موعظه جاوید
استادان ایشان بسیار مورد تـاكـیـد قـرار دارد، مساله ذكر و توجه تام به خداوند تعالى كه عنوان راهى براى نفى وسـوسـه هـا و توجهات غیر الهى است ، به این معنى كه هرگاه یكى از خاطرات و اوهام و خـیـالات شـیطانى به او روى مى آورد، سالك راه باید با توجه به یكى از اسماء الهى آن خاطره را از خود بزداید. علامه طباطبایى پس از توضیح روش فوق مى فرمایند

:
ایـن طـریـق بـسیار صحیح است كه باید فقط با ذكر كه همان توجه و یاد یكى از اسماء خـداسـت ، خاطر را دور كرد. قال الله تعالى : ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذكروا فاذا هم مبصرون (اعراف : 201)
هـمـانـا آنـان كه تقوا پیشه كرده اند، زمانى كه وسوسه اى از سوى شیطان به آنان مى رسد، متذكر مى شوند و در این هنگام بینا مى گردند.
هـمـچـنـیـن اسـتـاد عـلامـه یادآور مى شوند كه این طریق نیز برگرفته از روش ‍عرفانى آخـونـد عـارف ، مـلا حـسـینقلى همدانى است و روش ذكر را آن بزرگوار به شاگردان خود آموخته است .
مـرحـوم قـاضـى مـعتقد بودند كه عارف واقعى آن است كه در هر حركتى تنها محبوب را در نـظر بگیرد و دندان طمع از غیر او را از وجود خود بكشد و هیچ نفعى را در نظر نگیرد. اما رسـیـدن بـه ایـن مـرحـله بـسـیـار مـشـكـل اسـت ؛ چـرا كـه انـسـان هـر گـاه بـخـواهـد دل خود را از توجه به نفع و سودى تهى سازد، متوجه مى شود كه مقصود و سود دیگرى انـگـیزه این ترك سود بوده است و اگر بخواهد آن انگیزه را نیز ترك نماید، باز متوجه تمایل نفسانى خویش به انگیزه دیگرى مى شود و بدین ترتیب هیچ گاه به مرحله احرار و آزادگـان نـمـى رسـد تـا خداوند تبارك و تعالى را بدون چشمداشت و تقاضایى عبادت نماید. عارف بى بدیل ، مرحوم قاضى طباطبایى براى درمان این بیمارى نفسانى روشى بـه نـام احـراق را پـیش گرفته ، به دیگران نیز سفارش ‍مى فرمودند. علامه طباطبایى پس از بیان این مساله مى فرمایند:
روزى با استاد خود، مرحوم حاج میرزا على آقاى قاضى این راز را در میان نهادم و استفسار و التـمـاس چـاره اى نـمـودم . فـرمـود: بـه وسـیـله اتـخاذ احراق مى توان این مساله را حـل نـمـوده و ایـن مـعضل را گشود و آن بدین طریق است كه باید سالك به حقیقت ادراك كند كـه خـداونـد مـتـعـال وجود او را وجودى طماع قرار داده و هر چه بخواهد قطع طمع كند، چون سـرنـوشـت او با طمع است ، لذا منتج نتیجه اى نخواهد شد و قطع طمع از او، ناچار مستلزم طـمع دیگرى است و به داعیه طمعى بالاتر و عالى تر از آن مرحله دانى قطع طمع نموده است ، بنابراین چون عاجز شد از قطع طمع و خود را زبون یافت ، طبعا امر خود را به خدا سـپـرده و از نیت قطع طمع دست برمى دارد، این عجز و بیچارگى ریشه طمع را از نهاد او سـوزانـیـده و او را پـاك و پـاكـیـزه مى گرداند… و علت اینكه این طریقه را احراق نامند، بـراى آن اسـت كـه یـكـبـاره خـرمـن هـستى ها و نیتها و غصه ها و مشكلات را مى سوزاند و از ریشه و بن قطع مى كند و اثرى از آن در وجود سالك باقى نمى گذارد.
در قـرآن كـریـم در مـواردى از طـریـقـه احراقیه استفاده شده است … یكى از مواردى كه در قرآن مجید از آن استفاده شده است ، عبارت است از كلمه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون ؛ (بـقره : 156) همانا ما ملك خدا هستیم و همه به سوى او باز مى گردیم .)… اگر انسان مـتذكر شود كه خود او و هر چه از تعلقات و مایملك اوست ملك طلق خداست ، یك روز به او داده و یـك روز مـى گـیـرد و كـسـى را در آن حق دخالتى نیست ، وقتى كه انسان به خوبى ادراك كرد كه از اول مالك نبوده است و عنوان ملكیت براى او مجازى بوده و بدون جهت خود را مـالك تـخـیـل مـى نـموده است ، البته در صورت فقدان متاثر نخواهد شد و توجه به این نكته ناگهان راه را بر او هموار خواهد نمود.
آیـت الله العـظـمـى قاضى رسیدن به قله بلند عرفان را بدون توجه به ظاهر شریعت نـامـمـكـن مى دانست و به همین دلیل بود كه هم خود نسبت به آداب شرع مقدس اسلام پایبند بود و هم شاگردان را به این امر سفارش مى نمود: …(مرحوم قاضى ) براى شریعت غرا خـیلى حساب باز مى كرد. خودش یك مرد متشرع به تمام معنى بود و معتقد بود كه شریعت اسـت كـه راه وصول به حقایق عرفانى و توحیدى است و به قدرى در این مساله مجد بود كـه از كـوچـكـتـریـن سنت و عمل استحبابى دریغ نمى كرد تا جایى كه بعضى از معاندان گـفـتـنـد ایـن درجه از زهد و اتیان اعمال مستحبه را كه قاضى انجام مى دهد از روى اخلاقى نـیـسـت . او مـى خـواهـد خـود را در خـارج بـدیـن شـكـل و شـمـایـل مـعـرفـى كـنـد، والا او یـك مـرد صـوفـى مـحـض اسـت كـه بـدیـن اعمال ارزشى قائل نیست .
فرزند گرامى ایشان در این مورد مى نویسند:
مـرحـوم قـاضـى هـیـچ وقـت صـورت درویـشـى و صـوفـى گـرى و امـثـال ایـن حـرفـهـا را اعـتـنـایـى نـداشت ؛ بلكه عرفان را یك صورت والایى از زندگى انـسـانـهـاى مـسـلمـان صـحـیـح الاسـلام مـى دانـسـت و سـیـره بـارز شـاگـردان دسـت اول ایـشـان مـعـروف اسـت و توصیه ایشان به هر كس نزد ایشان مى آمد این بود كه برو آنـچـه از نـیـكـى كـه مـى دانـى ، درسـت عمل كن در نهایت دقت و سعى و بدان كه تو عارف خـواهـى بـود و مـعـلوم اسـت كـه هـیـچ فرد مسلمانى یافت نمى شود كه خوبیها و بدیها را درست نداند. بله ؛ كاهلى در عمل است .
به دلیل همین تقید بود كه ایشان نیز مانند سایر مشایخ و استادانش به بیتوته در اماكن مـقـدسـه مـى پـرداخت و زیارت مشاهد مشرفه را ترك نمى كرد و به شاگردانش نیز چنین دسـتـور مـى داد و نیز آرامش در نماز و حضور قلب و رعایت آداب آن و جدیت در به جا آوردن ایـن تـكـلیف واجب الهى در ابتداى وقت و كثرت قرائت قرآن و دعا از ویژگى هاى آن مرحوم بود. آیت الله سید محمد حسین حسینى تهرانى در كتاب روح مجرد مى نویسند:
یـكـى از دوستان ما كه از طلاب نجف بود و سالیانى ادراك محضر مرحوم قاضى را نموده بود، براى حقیر مى گفت : قبل از اینكه با ایشان آشنا شوم ، هر وقت ایشان را مى دیدم خـیـلى دوسـت مـى داشـتـم و چـون در سلوك و رسیدن به لقاء الله و كشف وحدت حضرت حق شـرك داشـتـم ، بـه ایـن جـهـت از رفـتـن بـه محضر ایشان كوتاه مى آمدم تا وقتى یكى از دوسـتـان شـیـرازى مـا از شـیـراز دو دیـنـار فـرسـتاد تا من خدمت ایشان تقدیم كنم . مرحوم قـاضـى نمازهاى جماعت خود را در منزل خودشان با بعضى از رفقا و دوستان سلوكى به جـمـاعـت مـى خـواندند. من در موقع غروب به منزل ایشان رفتم تا هم نماز را به جماعت با ایـشـان ادا كـنم و هم آن وجه را به محضرشان تقدیم كنم . مرحوم قاضى نماز مغرب را در اول غـروب آفـتاب ، یعنى به مجرد استتار قرص خورشید طبق نظر و فتواى خودشان به جـمـاعـت مـى خـوانـدنـد. و الحـق نـمـاز عـجـیـب و بـا حـال و تـوجـهـى بـود. بـعـدا نـوافل و تعقیبات را به جاى آوردند و آن قدر صبر كردند تا زمان عشا رسید؛ آنگاه نماز عـشـا را نـیـز با توجهى تام و طماءنینه و آداب خاص خود به جاى آوردند كه حقا در من مؤ ثـر واقـع شـد. پس از نماز عشا، من جلو رفتم و در حضورشان نشستم و سلام كردم و دست ایـشـان را بـوسـیدم و آن دو دینار را تقدیم كردم و در ضمن عرض كردم : آقا! من مى خواهم سـؤ الى از شـمـا بكنم ، اجازه مى فرمایید؟ مرحوم قاضى فرمود: بگو فرزندم ! عرض كـردم : مـى خـواهـم بـبینم آیا ادراك توحید و لقاءالله و سیرى كه شما در وحدت حق دارید حـقـیقت است یا امر تخیلى و پندارى ؟ مرحوم قاضى رنگش سرخ شد و دستى به محاسنش ‍كـشـیـد و گـفـت : اى فـرزندم ! من چهل سال است با حضرت حق هستم و دم از او مى زنم ؛ این پـنـدار اسـت ؟ من خیلى خجالت كشیدم و شرمنده شدم و فورا خداحافظى كردم و بیرون آمدم .
لازم بـه ذكـر اسـت كـه جـو عـمـومـى حوزه هاى علمیه با عارفان و فیلسوفانى چون محى الدین بن عربى و صدر المتالهین مخالف بوده اند و بسیارى از فقها، فلاسفه و عرفا را تـكـفـیـر مـى كنند و امورى از قبیل وحدت وجود را كه اساس عرفان است و عارفان آن را عین تـوحـیـد مـى دانـنـد، كـفـر صـریـح تـلقـى مـى نـمـایـنـد. بـه هـمـیـن دلیل ، مرحوم آیت الله قاضى نیز با مخالفتهایى روبرو مى شدند و گاه با شاگردان ایـشـان نیز برخوردهایى صورت مى گرفت ، چنان كه مرحوم آیت الله سید حسن مسقطى ، یكى از شاگردان آن مرحوم كه در تدریس و مناظره مردى چیره دست بود، به جرم تدریس عـرفـان و مـتـهـم نـمودن مخالفان این روش به كج فهمى مبانى این علم ، مجبور به ترك نـجـف اشـرف شـد و در حـقـیـقـت بـه دلیـل سـعـایـتـهـایـى كـه از ایـشـان نـزد مـرجـع كـل و فـقـیـه عالیقدر، آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى شد، ایشان وى را تبعید نمودند، فرزند مرحوم قاضى در مورد این مخالفتها مى فرماید: شیخ حسین محدث خراسانى مى فرمودند: من از نجف بیرون آمدم به علت ناراحتى وضع زندگى استادم مرحوم قاضى كه خود در برابر افرادى كه با روش عرفانى او مخالفت مـى ورزیـدنـد سـكـوت مـى كـرد و رفـقـاى خـود را هـم امـر بـه آرامـش مـى نـمـود و ایـن عـمل براى من غیر قابل تحمل بود. و پدرم مكرر مى فرمود: نمى خواهم در تاریخ نـوشـتـه شـود كـه قـاضـى بـه عـلت مـخـالفـت بـا فـقـهـاى روزگـار خـود بـه قتل رسید. من به پدرم گفتم : مهاجرت كن ! الم تكن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها (نساء: 97) آیا زمین خدا پهناور نبود تا در آن هجرت كنید؟
فرمودند: من با زحمت فراوان خودم را به این شهر مقدس رسانده ام و هیچ حاضر نیستم كـه از آن دسـت بكشم و عمرم هم به سر آمده است و خیلى راضى هستم . ولى شما باید مهیا بـاشـیـد، چـه اینكه اگر به اختیار هم بیرون نروید، شما را به زور و اكراه بیرون مى كـنـند و شما باید هر جا كه باشید مرا از یاد نبرید و از براى من طلب مغفرت كنید و شما باید هرگز فراموش ‍نكنید كه ایرانى هستید و نام و نشان شما در دفاتر ایرانى ها ثبت اسـت . بـعـد از پـدر، برادران ما خود را به صورتى غیر ایرانى قلمداد كردند. مثلا سـیـد تـقى ما، فرزندان خود را به سربازى فرستاده بود تا به عنوان عرب و عراقى بـاشـد؛ ولى مـفـیـد واقـع نـشـد. پـس بـنـده و دیـگـر بـرادران در بـیـسـت و انـدى سال كه پس از فوت پدر در عراق بودیم ، همواره اسم ایران و ایرانى بودن در زبان و دلمان بود و چشم دل به كوى و سوى ایران دوخته بودیم .
در این مورد، مرحوم حاج سید هاشم حداد، شاگرد ایشان مى فرمودند:
حـضـرت آقـا یك روز به من گفتند: آقا سید عبدالغفار با من كم و بیش روابط دوستانه داشت ؛ اما اینك با تمام قوا به مخالفت برخاسته است و من همیشه در راه گذر به او سلام مـى كـردم و اخـیـرا كه سلام مى كنم ، جواب سلام مرا نمى دهند و من از این به بعد تصمیم دارم كه دیگر به او سلام نكنم.

عنایات و كرامات:

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11· 12· 13· 14· 15· 16· 17· 18· 19· 20· 21

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: جرعه اي ازمعرفت لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

موعظه جاوید

سلام علیکم... به وبلاگ موعظه جاوید خوش امدید؛در این وبلاگ سعی شده درباره ی موضوعات مختلفی مطلب گذاشته شود تاشما خواننده ی گرامی از این مطالب نهایت استفاده را ببرید. منتظر نظرات شما دوستان گرامی هستم...
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • جرعه اي ازمعرفت
  • حرف زندگي
  • نواي معشوق
  • دوست آسماني
  • ايستگاه تامل
  • پرسمان رضوی
  • دانستني ها
  • ال ياسين
  • اهل بیت علیهم السلام
  • نقش ولایت پذیری در حادثه عاشورا
  • طب سنتی ومدرن
  • برداشت آزاد از مطالعات کتب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

در چشمه سار احادیث

حدیث

تقويم مناسبتي

تقویم شمسی

یک لحظه با شهدا.

وصیت شهدا

اللهم عجل لولیک الفرج

بسم الله الرّحمن الرّحیم     اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.     اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد و عجّل فرجهم     جهت سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام عصر صلوات    التماس دعا    دریافت کد از: شیعه تولز

تدبر در کلام الهی

آیه قرآن

پخش زنده ی حرم ها...

پخش زنده حرم

ذکر ایام هفته.

ذکر روزهای هفته

صلوات...


شهادت طلب | نایت ملودی
پزشکی | کرمان
پاپو | کبوتران زمینی
کد صلوات شمار برای وبلاگ

آمار بازدید کنندگان:

آمارگیر وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس