شرح زندگي حضرت آيت الله آقا سيد علي قاضي (رحمة الله عليه)
مـرحـوم آیـت الله قـاضـى طـى سـه دوره ، اخـلاق و عـرفـان اسـلامـى را بـا بـیـان و عـمـل خـویـش تـدریـس فـرمـودند و در هر دوره ، شاگردانى پرورش یافتند كه هر یك از وزنـه هـاى سـنگین علم و اخلاق و عرفان به شمار مى آیند. در اینجا به اسامى برخى از شاگردان ایشان اشاره مى كنیم :
1. آیت الله شیخ محمد تقى آملى2. علامه سید محمد حسین طباطبایى3. آیت الله سید محمد حسن الهی طباطبایى4. آیت الله العظمى محمد تقى بهجت فومنى5. حاج سید هاشم حداد6. آیت الله حاج سید یوسف حكیم 7. آیت الله سید محمد حسینى همدانى8. آیت الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازى9. آیت الله شیخ حسنعلى نجابت شیرازى10. آیت الله العظمى سید محمد هادى میلانى11. آیت الله محمدرضا مظفر12. آیت الله حاج سید عبدالاعلى سبزوارى13. آیت الله حاج میرزا على غروى علیارى14. آیت الله العظمى سید شهاب الدین مرعشى نجفى15. آیت الله العظمى سید ابوالقاسم خویى16. آیت الله حاج شیخ ابوالفضل خوانسارى17. آیت الله حاج شیخ عبدالحسین حجت انصارى18. آیت الله شیخ ابراهیم زابلى19. آیت الله حاج شیخ عباس قوچانى20. آیت الله شیخ على اكبر مرندى21. آیت الله سید حسن مسقطى22. آیت الله سید عبدالكریم كشمیرى طبیب دلها اسـتـاد اخـلاق و عـالم فـرزانـه ، آیـت الله العـظـمـى سـیـد عـلى قاضى طباطبایى از زمره اسـتـادانـى نـبـود كه به انتظار شاگرد بنشیند و تنها به مداواى بیمارانى بپردازد كه خـودشـان نـزد طـبـیـب جـان حـاضـر شـده انـد؛ بـلكـه خـود بـه دنبال آنان مى گشت و به جستجوى مشتاقان مى پرداخت .
علامه بزرگوار و مفسر نامدار، مرحوم آیت الله سید محمد حسین طباطبایى در مورد چگونگى آشـنـایـى خـویـش بـا اسـتـاد و مـرادش ، آیت الله سید على قاضى طباطبایى (قدس سره ) فرموده است :
وقتى به قصد تحصیل علوم اسلامى به نجف رفتم ، از امیرالمؤ منان على (ع ) خواستم كه آنچه صلاح است مرا به آن راهنمایى كند. در خانه نشسته بودم كه ناگهان درب باز شد و یـكـى از عـلمـاى بـزرگ داخـل شـد و سـلام كـرد و سـخـنـانى بدین مضمون برایم گفت : كـسـى كـه بـه قـصـد تـحـصـیـل بـه نـجـف مـى آیـد، خـوب اسـت عـلاوه بـر تـحـصـیـل ، بـه فـكـر تـهـذیـب و تـكـمـیـل نـفـس خـویـش نـیـز بـاشـد و از نـفـس خـود غافل نماند. این را فرمود و حركت كرد.
مـن در آن مـجـلس شـیـفـتـه اخلاق و رفتار اسلامى او شدم و سخنان كوتاه و بانفوذ آن عالم ربـانـى چنان در من اثر كرد كه برنامه آینده ام را شناختم و تا مدتى كه در نجف بودم ، محضر آن عالم باتقوا را رها نكردم و در دروس اخلاقش شركت كردم . آن دانشمند بزرگ ، آقا میرزا على قاضى قدس سره بود.
آرى ، مـرحـوم قـاضـى از سـیـد و سـالار انـبـیـاى بـزرگ الهـى ، رسول خاتم ، محمد مصطفى صلى الله علیه و آله پیروى مى نمود كه امیرالمؤ منین ، على علیه السلام در توصیف آن پیامبر رحمت فرموده است :
طبیب دوار بطبه ؛ قد احكم مراهمه و احمى مواسمه یضع ذلك حیث الحاجة الیه ؛
(پـیـامـبـر صـلى الله عـلیـه و آله ) طـبـیـبـى بود كه همواره با طب خویش به گردش مى پـرداخـت ، مـرهـمـهایش را به خوبى آماده كرده و ابزار داغ زدن را گداخته بود و آن را در جایى كه نیاز بود مى گذاشت .
دیده تیزبین این طبیب نفوس ، ارواح آماده و جانهاى تشنه معرفت را مشاهده مى كرد و رفتار نـیـكـوى او قـلبـهـا را شیفته خود مى ساخت . نفوذ كلامش همچون آتشى بود كه شراره آن ، جـانـهـا را بـه آتـش عـشـق مـعـبـود مـى سوخت و بحق كه در این مورد، نمونه اى كم نظیر از اولیـاى خدا بود. حكایت زیر كه مشتى از خروار است به خوبى گویاى تلاش بى وقفه مرحوم قاضى در یافتن و هدایت گمراهان به سوى نور است . جناب حجت الاسلام و المسلمین فاطمى نیا مى فرمایند: د ر نـجـف اشـرف شخصى به نام قاسم بود كه به فسق و فجور شهرت داشت . وى با تمام این اوصاف ، ارادت و محبت خاصى نسبت به مرحوم قاضى داشت . او همواره در كـمـیـن مرحوم قاضى مى نشست تا وقتى آقا آمد، به وى سلام كند، مرحوم قاضى هم همواره قـاسـم را مـشـتـاقـانـه نـصـیـحـت مـى كـرد و بـه وى مـى فـرمـود كـه حـتما نماز بخواند و اعـمـال شرعى را به جا آورد؛ ولى متاسفانه قاسم به این حرفها عنایت نشان نمى داد؛ اما از درون بـه مـرحـوم قـاضـى مـحـبـت احـسـاس مـى كـرد. چـنـدیـن سـال بـدیـن مـنـوال گـذشـت و چـون مـرحـوم قـاضـى مـشـاهـده نـمـود كـه در قـاسـم زمـیـنـه تحول وجود دارد، به وى فرمود: قاسم ! تو این همه نسبت به من ابراز محبت مى كنى ؛ مـردانه به من قول بده كه به یك دستور من عمل كنى ! مرحوم قاضى وقتى از قاسم قـول گرفت ، به وى فرمود: امشب حتما براى خواندن نماز شب بیدار شو. قاسم بـه وى گفت : سیدى ! اولا من معمولا تا دیروقت در قهوه خانه به سر مى برم و دیگر نـمـى تـوانـم نـیـمـه هـاى شـب بـلنـد شـوم . ثانیا من اصلا نماز نمى خوانم و شما به من سفارش نماز شب مى كنید! مرحوم قاضى به وى فرمود: نگران نباش ، هر ساعتى كه نیت بكنى ، تو را از خواب بیدار خواهم كرد. این فرمایش مرحوم قاضى حاكى از این نیست كه نیمه هاى شب بیایم در خانه ، بلكه تصرف ولایى در كار است . قاسم در همان ساعت مـعـهـود بـا حـالتـى عـجـیـب از خـواب بـیـدار مـى شود و به قصد وضو گرفتن به حیاط مـنـزل مـى رود؛ امـا بـه مـحـض ایـنـكـه چـشـم قـاسـم بـه آب مـى افـتـد، انـقـلاب و تـحـول عـجـیبى در سایه تصرفات مرحوم قاضى در وجود قاسم به وجود مى آید و همین قاسم كه به فسق و فجور مشهور بود، از اوتاد و زهاد نجف مى گردد و كار به جایى مى رسد كه مردم باقیمانده چاى وى را به عنوان تبرك و شفا مى خوردند.
جـنـاب حـجـت الاسـلام والمـسـلمین قوچانى ، فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانى (وصـى مـرحـوم قـاضـى ) در مـورد آن عـارف فـرزانـه از پـدر خـویـش چـنـیـن نقل مى فرمایند:
صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11· 12· 13· 14· 15· 16· 17· 18· 19· 20· 21