گام دوم: در سایه ی بصیرت...
شاخصه های ولایت مداری:
افراد ولایت پذیر[1] یعنی کسانی که با محبت و عشق، از ولی خدا اطاعت می کنند، دارای شاخصه هایی هستند که عبارتند از:
شاخصه های ولایت مداری:
افراد ولایت پذیر[1] یعنی کسانی که با محبت و عشق، از ولی خدا اطاعت می کنند، دارای شاخصه هایی هستند که عبارتند از:
در واقعه کربلا، خیمه گاه لشکر امام حسین(ع) محل اجتماع افرادی بصیر از همه اقشار حتی بانوانی مثل ام وهب[1] است که وظیفه خویش و موقعیت تاریخی این قیام را به درستی درک کردند. دانستند که چه میخواهند و برای رسیدن به هدف خویش جانفشانی نمودند.
اهل بصیرت در کربلا:
بصیرت از نظر دین، چشمی است در درون جان آدمی که انسان به کمک آن، امور الهی را درک می کند و تا حدی اوج می گیرد که امور عادی زندگی را الهی می بیند.
بشر، هميشه دستخوش فتنه و شيطنت شيطانهايي است كه براي تأمين هدف ها و مطامع خود با تبليغات همه گير و متراكم، توده هاي مردم را در تاريكي قتلگاه جهالت قرباني مي كنند. در اين هنگام تنها راه نجات از فتنه نفاق، بصيرت و روشنگري است.
در واقعه عاشورا حسين(ع) جان خود را قرباني كرد تا بندگان خدا را از ضلالت و جهالت نجات دهد. [1]
در داستان عاشورا و فضای کربلا، سه دسته افراد حضور داشتند:
1 . آنهايي كه مثل حضرت عباس(ع) از ابتدا تا انتها با وليّ خدا همراه بودند و از چشمه سار زلال بصيرت بهره بردند.
2 .آنها كه در ميانه راه با چشمه معرفت آشنا شدند و به حبيب خدا پيوستند مثل زهير-بن قين، وهب نصراني و حربن يزيد رياحي كه نحوه تقربشان و انتخاب درست و به موقع ايشان، در نوشتاري مستقل قابل بررسي است.
3 .آنها كه از اين فرصت تاريخي بهره نبردند و با وجود روشنگري سيدالشهداء(ع) و با وجود يقين به حقانيت راه، بصيرت لازم براي از دست ندادن اين فرصت طلايي را نداشتند مثل طِرِمّاح بن حَكَم .
[1] طوسی، التهذیب، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، 6/113؛ بحارالانوار، 98/331؛ زيارت اربعين.
نهم دی ماه یک هزار و سی صد و هشتاد و هشت، جشن بلوغ فکری و شخصیتی نظام اسلامی بود.
نه دی، عرق شرم امت را در طول تاریخ به خاطر بیبصیرتی در ماجرای ثقیفه پاک کرد.
نه دی، درد کوتهبینی حکمیت را تا حدودی التیام داد و بر آن مرهمی شد.
نه دی، سوزش خیانت جمل و نهروان را کمی خنک کرد و از تکرار غربت 25 ساله جلوگیری کرد.
نه دی، فرق کوفه و تهران، عراق و ایران را نشان داد و آب بسته را به جوب بازگرداند.
نه دی، ایران، بدون خواست سفیر حسین (ع)، بیعت مجدد کرد و بر سر بیعتش ماند.
نه دی، ندای هل من ناصر بلند نشد ولی فریاد لبیک یا حسین تا آسمان به گوش همه رسید.
نه دی، شش ماهه، سه ساله، جوان، پیر، زن، مرد، ویلچری، شیمیایی و… داشت.
نه دی، زمستان بود ولی درخت انقلاب در آن سرمای زمستان گل داده بود.
نه دی، در ایران بود ولی پایههای کاخ سفید در مکان و کاخ سبز معاویه در زمان را لرزاند.
نه دی، قیام مختار نبود، ولی اگر مختار هم زنده بود در مقابل آن کرنش میکرد.
نه دی، مانور اعلام آمادگی یاران آخر الزمان مهدی (عج) بود.
نه دی، شروع حرکت و یک فرهنگ بود یعنی «عزتخواهی»
نه دی، یک روز بود ولی خیرٌ مِن الفِ شَهر بود.
نه دی، مبیّن کوثر و ابتر بود که گفتند خامنهای کوثر است، دشمن او ابتر است.
نه دی، عاشورا بود و ایران کربلا.
نه دی، ثمرهی خون شهید آیتها، مطهریها، بهشتیها، باکریها، همتها و… بود.
نه دی، تاریخ نبود، بلکه خود تاریخساز بود.
نه دی، روز بخشش فریب خوردگان و روز غضب بر فتنهگران توسط امت بود.
نه دی، آموخت که نیازی نیست همیشه ولیّ در بین باشد، بلکه کافی است ولیّ در دل باشد.
نه دی، غدیر خم بود در کویر قم و سراسر ایران.
نه دی، نور بصیرت الهی بود در دلهای امت.
هرچه خواستم بگویم که نه دی چیست، زبان الکن بود و قلم قاصر. فقط میتوانم که بگویم نه دی، نه دی بود و بس.