کربلا صحنه ولایت مداری و ولایت پذیری بود که نمود عینی آن در رفتار و گفتار عاشوراییان جلوهگر شده است.هیچ حادثه ای زلالتر، خالصتر، و
الگو پذیرتر از حادثه کربلا نیست و میتوان گفت نابترین و خالص ترین و در عین حال تاثیرگذارترین انقلاب تاریخ، کربلاست. چنانچه امام خمینی(ره) فرمودند: “ما هر چه داریم از محرم و صفر است” پس میتوان گفت که ریشه انقلاب ما نیز در حادثه کربلا نهفته است.
کربلا فرقان تاریخ است، کربلا پایان بخش همه حیرتها و ضلالتهاست. چنانچه در زیارت اربعین آمده است: «خدایا حسینعلیهالسلام جانش را تقدیم تو کرد تا بندگانت را از ضلالت و گمراهی برهاند.»
اگر حسینعلیهالسلام نبود واقعاً یزید و معاویه پیروز میدان بودند و اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم در اسلام اموی به انحلال رفته بود.
کربلا تجسم همه قرآن است. اگر قرآن عالیترین قانون است کربلا عالیترین اجرای آن است به گونهای که میتوان قرآن را در کربلا تفسیر کرد[1].
کربلا صحنه ولایت مداری و ولایت پذیری بود که نمود عینی آن در رفتار و گفتار عاشوراییان جلوهگر شده است.
در این مختصر کلام پیرامون ولایت پذیری اهل بیت علیهم السلام و صحابی برآنم که گوشه ای از وقایع کربلا را برای خوانندگان بیان نمایم.
الف )ولایت پذیری پیش از حادثه
ولایت پذیری مسلم بن عقیل:
پس از مرگ معاویه در سال شصت هجری و روی کار آمدن یزید، از همه مردم بیعت گرفتند و با تطمیع یا تهدید، اوضاع را به نفع یزید سامان دادند. از جمله کسانی که حاضر به بیعت با فرد بیصلاحیتی همچون یزید بن معاویه نشد، حسین بن علی -علیهالسلام- بود، اما به دلیل اینکه میخواستند به زور از او بیعت بگیرند، به ناچار و برای اعتراض به خلافت ظالمانه و نامشروع یزید، مدینه را ترک کرد و با خانواده و جمعی از خویشاوندانش به مکه رفت و بیش از چهار ماه در آنجا ماند و در این مدت، به بیان اهداف خود و افشای ستمها و انحرافات بنیامیه پرداخت و با نامههایی که به کوفه و بصره مینوشت، آنان را به حمایت خویش در راه مبارزه با طاغوت شام فرا میخواند.
مردم کوفه نامهها و طومارهای متعددی به آن حضرت نوشتند و از امام دعوت کردند به کوفه بیاید و رهبری آنان را بر عهده بگیرد. تعداد نامهها با امضاهای فراوان به هزاران مورد میرسید که از آن حضرت میخواستند با پشتیبانی مردم، یزید را از خلافت خلع کند[2]
وقتی نامهها و پیام های بسیاری از جانب کوفیان برای اباعبدلله علیهالسلام رسید و حضرت را برای حرکت به کوفه دعوت نمودند. حسین بن علی علیهالسلام پسر عموی خویش مسلم بن عقیل را با دو نفر دیگر روانه کوفه کرد تا در صورتیکه شرایط برای حضور حضرت مهیا باشد پس از نیازسنجی به طرف کوفه حرکت کند[3].
نکته قابل تامل در پذیرش ولایت امام زمان توسط مسلم بن عقیل این است که ایشان امر مولای خویش را تا پای جان و با شهادت خویش لبیک می گوید.
هر چند طبری داستانی نقل میکند که نشان میدهد که مسلم بن عقیل به حسین بن علی علیهالسلام نامه ای فرستادودر آن نوشته بود:… من ازمدینه با دونفرراهنماحرکت کردم این دوراهنماراه راگم کردند وتشنگی ما شدید شدوطولی نکشید آن دوفوت شدند … ومن ازاین پیشامد فال بد زدم واگر موافقت فرمایید مرا معاف دارید.ولی باید گفت با توجه به شخصیتی که از مسلم بن عقیل می شناسیم وباداشتن آن همه امتیازاتی که موجب نمایندگی اواز طرف پیشوای الهی آن روزـ حسین ابن علی (علیه السلام )ـ شده بود این نقل طبری صحیح نیست[4].
پی نوشتها:
1. آقا تهرانی ،مرتضی ـ یاران شیدایی حسین بن علی علیهالسلام، چاپ دوم ، زمستان 85، موسسه فرهنگی ولاء منتظر
2. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 36.
3. رضوی ،سیدحسین ـ هیجان انگیزترین پدیده تاریخ را به اراده نیرومند حسین علیهالسلام ص 86
4. طبسی ، شیخ نجم الدین ، مترجم عبدالحسین بینش ـ با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه – ج2 – ص 51